دربارۀ کتاب خاک خوب
کتاب حاضر درباره داستان تکان دهنده مزرعه داری چینی و خانواده اش را روایت می کند؛ و ماجراهایی را تهیه و گردآوری می کند. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «ونگ لانگ» جلو رفت و برای چند لحظه نتوانست حرفی بزند. نفسش از هجان بند آمده بود. خم شد تا بچه را خوب نگاه کند. طفلک صورت گرد و چروکیده ای داشت که رنگش تیره می نمود. روی سرش هم موهای بلند و سیاه با رطوبتی که داشت، به چشم می خورد. گریه کردنش تمام شده بود و حالا با چشمان بسته و فشرده اش در خواب بود. مرد خیره به زن نگاه کرد وزن، مردش را تماشا کرد. موهای زن هنوز هم از تحمل درد تر بود و ...