دربارۀ کتاب داستان های عیاران و رندان
در جلد نهم از مجموعه «داستانهاي عياران و رندان» 12 داستان کوتاه با عنوانهاي «زن دانا»، «هندباد» و... ارائه شده است. در داستان «دختر نجيب»، تاجري يک پسر و دختر داشت. روزي تاجر براي تجارت به همراه پسرش به سفر رفت و چند سال بعد به خانهاش بازگشت و همسايهها از دست دخترش به او شکايت بردند و دخترش را بوالهوس ناميدند. تاجر با شنيدن اين حرفها دختر را به دست برادرش سپرد تا به جنگل برده و سرش را ببرد، اما پسر خواهرش را در جنگل رها کرد و به خانه بازگشت. دخترک در جنگل با اتفاقاتي روبهرو ميشود که سرنوشتش را تغيير ميدهد.