دربارۀ کتاب خرمگس
«آرتور بورتون»، مسيحي متعصبي است که با کشيشي به نام پدر «مونتالي» روابط بسيار صميمانهاي دارد و اين رابطه سالها ادامه داشته است. اما پس از مدتي پدر مونتالي به دليل ترفيع از کليسا ميرود و کشيش جديدي جايگزين او ميشود. کشيش جديد که جاسوس است اعترافات آرتور را لو ميدهد و باعث دستگيري جمعي از اعضاي سازمان جوانان ايتاليا و آرتور ميشود. آرتور پس از آزادي متوجه ميشود که اعضاي سازمان و «جما»، معشوقهاش او را مقصر ميدانند. در همين زمان آرتور نامهاي از مادرش دريافت کرده و متوجه ميشود که پدر مونتالي، پدر واقعي اوست. با توجه به اين اتفاقات او به طور ساختگي خودکشي کرده و ناپديد ميشود. 13 سال بعد آرتور با عنوان «خرمگس» به سازمان ايتاليايي جوان بازميگردد و... .