دربارۀ کتاب بازی گردان
زندگي «مايکي» سخت است. او از فضاي باز ميترسد و ترجيح ميدهد در اتاقش کز کند و از دنياي بيرون فاصله بگيرد. پس رفتن به مکاني عمومي و شلوغ برايش کاري بزرگ است؛ هرچند اگر خواهرش «مگي» در کنارش باشد خطري وجود ندارد. مايکي، مصمم است بر ترسش غلبه کند و زندگياش را تغيير دهد؛ اما وقتي با دارودسته دزدها روبهرو ميشود و ماجرايي وحشتناک رخ ميدهد، اوضاع بهم ميريزد و... .