دربارۀ کتاب رها مثل آفتاب
«کت» در 5 سالگياش متوجه ميشود که مادر و ناپدرياش توان نگهداري از او و خواهر و برادرهايش را ندارند و هر روز با هم به بهانههاي مختلف دعوا ميکنند. دو سال از اين شرايط گذشت؛ تا اينکه يک شب زمستاني کت به منزل خانم «آرميتيج» که زن بسيار مهرباني بود رفت و شب را همانجا ماند. از آن شب به بعد سه ماه از مادر و ناپدري کت خبري نشد و پس از اين مدت بدون هيچ حرفي او و فرزندان ديگر را به اداره پليس سپردند تا خانوادههايي را براي سرپرستي آنها انتخاب کنند و... .