دربارۀ کتاب رویایی در ذهن
«هلن»، دختر نوجواني است که چند وقتي است رؤياهاي عجيبي ميبيند. آن روز در مدرسه، هلن، غرق در رؤياهايش بود که با يکي دو نفر از بچهها برخورد بدي ميکند و به خاطر اين اتفاق خانم ناظم يک هفته او را از مدرسه اخراج ميکند. پدر و مادر هلن، بارها به او تذکر دادهاند که در مدرسه رؤياپردازي نکند. آنها حرفهاي هلن را باور ندارند؛ ولي نميدانند که اين رؤياها او را به واقعيت بزرگ زندگياش ميرسانند.