در این داستان دختری بازیگوش دیوانگیهای خانوادهاش را بیان میکند. اولین دیوانگی که او به سراغش میرود تهیه فهرستی از خوابآلودهای خانواده است. به نظر او خوابآلودترینها پدر و خواهرش «ملک» هستند. او در ادامه خاطراتی را از خطرات و وقایع هیجانانگیزی که به خاطر خوابآلود بودن خانواده اتفاق افتاده، تعریف میکند. او میگوید، ملک قرار است برای سفری تفریحی به بورسا برود و... .