دربارۀ کتاب من، برادرم لوبیا و خانواده دیوانه ام: نوشتن رهایم نمی کند!
در این داستان دختری بازیگوش دیوانگیهای خانوادهاش را بیان میکند. اولین دیوانگی که او به سراغش میرود تهیه فهرستی از خوابآلودهای خانواده است. به نظر او خوابآلودترینها پدر و خواهرش «ملک» هستند. او در ادامه خاطراتی را از خطرات و وقایع هیجانانگیزی که به خاطر خوابآلود بودن خانواده اتفاق افتاده، تعریف میکند. او میگوید، ملک قرار است برای سفری تفریحی به بورسا برود و... .