دربارۀ کتاب یکی بود که خودش نبود
«بارون لامبرتو»، پیرمردی 93 ساله، ایتالیایی و ثروتمند است که با 24 بیماری دستوپنجه نرم میکند. او همراه پیشخدمت باوفایش در جزیره «سن جولیو» روزگار میگذراند. بارون که در آستانه مرگ قرار دارد و به دنبال جاودانگی است به یکباره جوان و شاداب میشود. راهزنان برای به دست آوردن ثروت او، بارون را گروگان میگیرند اما هر کاری میکنند او جوانتر و شادابتر از روز قبل میشود، چه رازی در میان است آیا بارون را جادو کردهاند؟یا... .