دربارۀ کتاب بی فصلی
این داستان درباره زندگی زنی به نام «مریم» است که پسری به نام «پرهام» دارد. او که در گذشته دلباخته پسری به نام «کاوه» بوده است. با اتفاقی که بین او و کاوه رخ ميدهد و با فشار برادرانش مريم نمیتواند با کاوه ازدواج کند. مریم به خواست خانوادهاش با پسری به نام «امیر» ازدواج میکند اما همواره با خاطراتش و با کاوه روزگار میگذراند. امیر که از این شرایط ناراضی است با دختری به نام «ستاره» ارتباط میگیرد و صاحب دختری به نام «پرنیان» میشود، اما ستاره بنا بر دلایلی امیر را ترک میکند و او تلاش میکند تا یکبار دیگر به زندگی با مریم بازگشته و عاشقانهای جدید بسازد اما... .