دربارۀ کتاب آقای پاتاکیک و جشن قرون وسطی
آقای «پاتاکیک»، صندوق پستیاش را باز میکند و با ذوق و شوق نامهاش را در هوا تکان میدهد و میگوید: یک جشن، یک جشن سنتی؛ «تریکل» گربه حناییرنگ او با بیحوصلگی یک چشمش را باز میکند چون میداند که بعد از این همه ذوق مشکلی پیش خواهد آمد... . آقای پاتاکیک، قصد دارد برای جشن قرون وسطا تمام غذاهای عجیب و جالب را درست کند؛ اما در این میان «پرنسس» ربوده میشود... . آقای پاتاکیک و تریکل، گربه ي تنبل او سوار اسب میشوند تا پرنسس را نجات بدهند و خود را به جشن قرون وسطا برسانند اما... .