سایکوسیس 4:48 آخرین و، به نوعی، غریبترین متنِ سارا کین، نمایشنامهنویس پُرمناقشۀ تأثیرگذار انگلیسی است. کین در اوج فروپاشیِ عصبی و ذهنیِ خود، و در زمان اقامت گاهوبیگاهش در آسایشگاه روانی، متن را مینویسد و سه ماه پس از نوشتنِ آن خودکشی میکند؛ یک وصیتنامۀ هنری. متن را نه فقط به دلیل رویکردِ ضدروانشناسیاش بلکه در پرتو حضور مفاهیمی چون بدن و ارتباط آن با ذهن، رنج و درد، ایدۀ خودکشی، خودویرانگری مفرط و... نیز میتوان در ارتباطی تنگاتنگ با مفاهیم برساختۀ آرتو دانست.
سایکوسیس 4:48 متنی است مُثله شده، در خود منفجر و فروپاشیده، چنانکه خودِ کین در یکی از همین قطعات مینویسد: «ذهن من توی هجومِ همین تیکهپارههای مُثلهشدۀ درهم و برهمه»؛ هجومی جنونآسا از مونولوگ، دیالوگ، اعداد، شعر، ارجاعات کتاب مقدسی، خطابه، هذیان و ... با کمترین توضیحات و پیشنهادات اجرایی و متنوعترین زبان نمایشی. این گسیختگی حتی در ظاهر بصریِ متن نیز وجود دارد؛ تکههایی جابهجا شدهاند، فضاهایی خالی گذاشته شدهاند و حتی صفحهای نیز سفید. متن، در کلیت خویش، تصویرگر سوژهای تاخورده است؛ تقابلی با نظامِ اعظمِ روانشناسی از یک سو، و با خود و درونیاتِ خویشتنش از سوی دیگر؛ جلوهای از پدیدارشناسیِ سوژۀ روبه زوال. در نهایت، میتوان اطمینان داشت که در مواجهه با یکی از غریبترین و سختترین متون نمایشی برای خواندن و اجرا قرار گرفتهایم.