دربارۀ کتاب خبری از غول چراغ جادو نیست: گام های اساسی رشد فردی و رسیدن به موفقیت
کتاب حاضر، داستاني است که با زباني ساده و روان نگاشته شده است. در اين کتاب، آن شرلي در قالب يک دختربچه ۱۱ ساله، پا به گرين گيبلز ميگذارد. ماريلا و متيو کاتبرت، خواهر و برادري مزرعهدار هستند و صاحب گرين گيبلز محسوب ميشوند. آنها تصميم ميگيرند سرپرستي پسربچه ۱۰–۱۱ سالهاي را به عهده بگيرند اما کسي که مسئوليت داشته يتيم مورد نظر را از يتيمخانه به گرين گيبلز ببرد، به اشتباه دختربچهاي به نام آن شرلي را که والدينش را هنگامي که سهماهه بوده از دست داده، به گرين گيبلز ميآورد و آني در آنجا ماندگار ميشود و به جاي کمک به متيو در کشاورزي، در خانهداري به ماريلا کمک ميکند و ماجراهاي جذابي به وجود مياورد. او دوستي صميمي به نام داينا بري دارد و خيلي اتفاقات باعث جدا شدن اين دو دوست ميشود ولي آن دو همواره باکمک هم سعي دارند به دوستيشان پايبند بمانند.