این کتاب با موضوع زیارت و امام رضا (ع) نوشته شده است و ماجرایش درباره زیارت تعدادی دانشجو است که در قالب اردوی دانشجویی به زیارت امام رضا(ع) می روند.
در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان متعددی که در این زمینه فعال بوده اند به طور عمده موفق ترین آثار خود را در زمینه بازروایی از حوادث تاریخی قرار داده اند. در چنین فضایی آنچه که کمتر به خلق آن توجه شده است تولید رمان هایی دینی با مضمون اجتماعی و با حوادثی است که در چهارچوب و جغرافیای زیستی امروزی می گذرد. به عبارت دیگر، رمان دینی که در داستانش به مسئله سبک زندگی دین مدارانه به شیوهای کاملا اسلامی و ایرانی بپردازد؛ کمتر مورد توجه و دقت نویسندگان ایرانی بوده است.
«پنجشنبه فیروزه ای» را می توان یک تجربه قابل اعتنا و قابل قبول در حرکت به سمت تولید چنین آثاری دانست؛ آثاری داستانی که پیش از هر چیز سعی دارند به دور از هر نوع قضاوت و یا ظاهرالصلاح نشان دادن بخشی از شخصیت های داستانی و ترسیم فضاهای سفید و سیاه در داستان، سبک های مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار داده و مخاطب را به هم ذات پنداری با آن وادارند.
«پنجشنبه فیروزه ای» با یک داستان سریع و سرضرب آغاز می شود. با روایتی از یک دانشجو که مخاطب می تواند به سادگی با آن هم ذات پنداری کند؛ دانشجویی که اهل ادا در آوردن نیست. اما رمان پس از این پیش درآمد وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو می شود که برای زیارت به مشهد مقدس وارد شده اند. شاید اوج رفتار مؤلف در نگارش این رمان و رو در رو قرار دادن سبک های مختلف زیستی در رمان را بتوان در این بخش رمان جستجو کرد. وی با زیرکی و در عین حال رعایت جنبه های مختلف عفاف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن دختران جوان دانشجویی می برد که در این سفر همراهند.