کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانی تخیلی برای گروه سنی (الف) و (ب) است. در این داستان آمده: «پادشاه سیار» هر روز پای پیاده، با یک بقچه از جایی به جای دیگر میرفت. کلاغی هم بود که از دور دنبال پادشاه پرواز میکرد و میرفت. یک روز پادشاه سیار با بقچهاش به بیابان رسید. بقچهاش را باز کرد و کشورش را از توی بقچه بیرون آورد. پادشاه به هرکس دستوری میداد و خدمتکاران هم به اوامر او گوش میدادند. بعد از اینکه پادشاه کشورش را در بقچه بست، اتفاقی افتاد که باعث شد او کشورش را گم کند.