در کتاب حاضر کوشیده شده شیوه «روایت ذهنی» در داستان ایرانی بررسی شود و سیر تطور آن از آغاز تا تثبیت نشان داده شود. در فصل نخست، در باب سرشت زیباییشناختی این شیوه داستاننویسی بحثی نظری شده و دلایل پیدایش آن در نظام معرفتی آغاز قرن بیستم در غرب، بهاجمال ارائه شده است. در فصل دوم، با تحلیل چندین داستان از نویسندگان شاخصی همچون جمالزاده، هدایت، چوبک، گلستان و آل احمد، نقطههای آغاز و مراحل تحول این شیوه را در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۵ نشان داده شده است؛ و در فصل سوم، با تحلیل داستانهای گلشیری از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ کوشیده شده سهم و جایگاه او در تثبیت این شیوه روایت معلوم گردد. تحلیل داستانها در آغاز بیشتر جزءنگارانه، کارگاهی و با رویکردی آسیب شناسانه است؛ و در ادامه - بهویژه در بخش مربوط به گلشیری - کیفیتر و سیالتر میشود.