دربارۀ کتاب شاهزاده خانم گم شده است
روباه به خانه شاهزاده قورباغه رفت تا با او بازی کند، اما متوجه شد که شاهزاده قورباغه در خانه نیست و از آنجا رفته است. شاهزاده قورباغه یک نامه روی میز گذاشته بود. روباه با خواندن نامه به داخل جنگل دوید و بلند فریاد زد: جادوگر، شاهزاده قورباغه را با خود برده است. پس از آن روباه پیش بازرس خرسی رفت، بازرس با دیدن روباه و خواندن نامه شاهزاده قورباغه به او قول داد که برای نجات شاهزاده به قلعه جادوگر برود. او برای رفتن به قلعه باید از روی پل عبور میکرد، اما یک غول بزرگ جلوی پل نشسته و راه ورود به پل را بسته بود؛ تا اینکه... .