ما نیازمند هدف دار بودن زندگی هستیم ـ اینکه وجود ما در اینجا چه معنایی دارد، اینکه کار ما تفاوتی ایجاد می کند. بیشتر ما در زندگی خود به معنی و هدف علاقه مندیم. ولی تنها وقتی به آن توجه می کنیم که رویدادی همچون مرگ، بیماری، مشکل روابط، تغییر وضع اقتصادی، از دست دادن شغل و مانند این ها مجبورمان کند. گاهی آنقدر زندگی را سرسری می گیریم که حادثه ای ما را بیدار می کند و آن وقت است که مجبور می شویم بپرسیم «دارم با زندگی ام چه می کنم؟» آنوقت است که تلاش می کنیم ارزش های حقیقی خود را کشف کنیم. پس مؤثرترین شیوه زندگی، از تصمیمی آگاهانه برای داشتن زندگی هدف دار ناشی می شود، پیش از آنکه ما را با رویدادهای بیدارکننده مواجه سازد.