از وقتی مامانبزرگ «جودی» یک سکۀ لهولورده به او داده است، «جودی» توی همهچیز شانس آورده است؛ از بولینگ گرفته تا مسابقۀ هجی کلمات. او سوار بر اسب خوششانسی است تا اینکه اتفاقی میافتد و بدشانسی از راه میرسد. یک حیاط پر از شبدر سه پر و یک بچهگربۀ فراری.