دربارۀ کتاب زمین نرم
در ده داستان کتاب حاضر، نويسنده فضاهايي را تجربه کرده که برآمده از زندگي شهرياند، با پرداختي متفاوت و لايهاي از طنز. آدمهاي او وجوهي را از خود به نمايش ميگذارند که ميتوان در آنها نوعي حرص، ولع و حتي بيرحمي را مشاهده کرد. کسالت دم مرگ يا برخورد با مردگان است که بسياري از داستانها را پيش ميبرد. مخاطب اين داستانها مدام با اتفاقهايي مواجه ميشود که پيشبيني پذير نيستند و درعينحال صراحتي تمامعيار در خود دارند. نوروزي به انسانش بدگمان و بدبين است و اين امر را ميتوان در داستانها و تقلاي شخصيتهايش ديد.