دربارۀ کتاب واو
این کتاب به اهمیت رشد و پیشرفت جامعه با تکیه بر معارف دینی اشاره دارد که داستان عشق یک مرد به نور و حقیقت را روایت میکند؛ مردی که حتی با از دست دادن همه چیزش، مسیر حقیقت را میپیماید، راهی که باید با صبر، مقاومت و حفاظت از مرزهای ایمان و حقیقت طی کند تا به حق خود برسد. در بخشی از این کتاب آمده است: «الدورادو، شهر جادویی و گمشده بشرِ آن طرف اقیانوس اطلس که همه ساختمانهايش طلاست. کافور جوری یزد را توصیف میکرد انگار الدورادوی واقعی را اینجا دیده. وقتی دیوارهای کاهگلی نورِ خورشید را منعکس میکردند شهر یکپارچه طلا میشد. مثل یک سینهریز طلایی. گنبد فیروزهای امامزادهها از آن بالا مثل سنگهای فیروزه ریز و درشت روی این سینهریز بودند...».