دربارۀ کتاب برگ و باد
در تمام مسیر زندگی زن جوان با نام «عهدیه»، حقایقی وجود دارد که عهدیه، نمیتواند از آن فرار کند. شب و روز افکارش را زنی تصاحب کرده که روزگاری، دلخواه شوهرش بوده است. کما اینکه همین الان هم هست. «خسرو» در عهد جوانی برای اولین بار، او را در خانه ی آنها دیده بود. دلش حسابی پیش دختر گیر افتاده و از آن به بعد دستبردار نبود، عهدیه در طول این مدت همدمی جز گریه نداشت، تا اینکه... .