دربارۀ کتاب سکوت قبرستان
داستان اين رمان با اتفاق عجیبی در یک ميهمانی آغاز میشود؛ اتفاقی که باور کردن آن بسیار سخت است. در جشن تولد پسری ۸ ساله و در میان سروصدای زیاد، کودکی مشغول لیس زدن و جویدن یک تکه استخوان است. در آن شلوغی کسی توجهای به این بچه ندارد؛ تا اینکه مردی که دانشجوی پزشکی بود، متوجه آن شد و بلافاصله فهمید که این تکه استخوان قسمتی از دندهی انسان است!! با کمی تحقیق، مادر خانواده متوجه میشود پسرش این تکه استخوان را (که فکر میکرد سنگ جالبی باشد) به خانه آورده است. همین موضوع پای کارآگاه «الندور» و همکارانش را به مسئله باز میکند. آنها پس از مشخص کردن مکانی که استخوان در آن پیدا شده بود، متوجه میشوند که این تکه، قسمتی از اسکلتی است که در زمین دفن شده است. تحقیقات شروع میشود و چند روز بعد، کارآگاه الندور باز هم متوجه چیز دیگری میشود... .