جهان چگونه آغاز شده است؟ اصلاً چرا جهان وجود دارد؟ آیا قوانین فیزیک میتوانست طور دیگری باشد؟ چه کسی این قوانین را برقرار کرده است؟ چرا ما در این جهان هستیم؟
در طول تاریخ، انسانها همواره این رویا را در سر می پروراندند که علت غایی وجود کائنات را دریابند.
پل دیویس، فیزیکدان برجسته، در کتاب «بنیانی علمی برای جهان عقلانی» (با نام اصلی «ذهن خدا») به کندوکاو دربارهٔ این پرسش میپردازد که آیا علم مدرن میتواند کلیدی برای گشودن این آخرین راز کائنات باشد؟
دیویس که از کودکی ذهنش درگیر پرسش از علتهای نهایی امور بوده و والدینش را با «چرا»هایش به ستوه می آورده، در این جستجویش برای یافتن یک تبیین غایی، پرسشهای بزرگی را که طی هزارهها ذهن انسان را مشغول داشتهاند بازمیکاود و در این مسیر به مسائلی میرسد همچون منشأ و تکامل کیهان و ماهیت حیات و آگاهی. خیلیها فکر میکنند اینها مسائلی متعلق به قلمروی دین است نه علم. اما دیویس در این کتاب میگوید شاید خیلی از این پرسشها غیرقابل پاسخ دادن باشند، اما فقط کسانی که درکی از علم مدرن دارند میتوانند به عمق این پرسشها راه ببرند.
او نشان میدهد که چطور تئوریهای دانشمندانی همچون نیوتن، آینشتین و این اواخر استیون هاوکینگ و ریچارد فاینمن درک ما را از جهان فیزیکی متحول کرده است و سپس کشفیات این دانشمندان را در پرتو آثار فیلسوفانی چون دکارت، هیوم و کانت مورد بررسی قرار میدهد.
او در نهایت کتاب را با این نگاه به پایان میبرد که «نمیتوان باور کرد وجود ما در این جهان صرفا جهش بخت یا یک تصادف تاریخی باشد. از رهگذر موجوداتی آگاه است که جهان خودآگاهی پدید آورده است. این را نباید جزئیاتی پیشپاافتاده به شمار آورد یا محصول جانبی نیروهای بیهدف و بیاندیشه. به راستی غرض این بوده که ما اینجا باشیم.»