داستان دربارهی هیولاها زیاد نوشته شده است. هیولاهایی که همهجا هستند و خرابکاری به بار میآورند. آنها گاهی میخواهند یک نفر را نابود کنند و گاهی هم یک شهر را. همیشه هم کسانی هستند که به جنگ آنها میروند. البته بسیاری از این هیولاها برخلاف تصور ما کوچک و ریز هستند و برای مقابله با آنها باید هوش وتدبیر به کار برد.
اما آیا واقعا هیولاها وجود دارند یا فقط در افسانهها و فیلمها هستند؟ اگر هیولاها دردنیای واقعی ودر نزدیکی ما باشند چه باید کرد؟
درمهمانی هیولاهای دندان، یک بچه خرس بهنام کودی با چندتا ازین هیولاها در نبرد است.
هیولاها در دهان کودی جشن گرفتهاند و کودکی هم خبری از آن ندارد. میدانید چه کسی اورا متوجه هیولاها میکند؟ فردی بهنام دکتر رایکو که خودش این کتاب را نوشته. کتاب برای کودکانی که دچار مشکل دندان درد میشوند و از دندان پزشکی هراس دارند خیلی مفید است.
این داستان، تجربهای واقعی یک دندانپزشک ژاپنی است.
او با تعریف کردن این داستان برای کودکان، ترس آنها از دندانپزشک را به شور و شوق برای همکاری با او تبدیل میکند؛ تا نه تنها به کمک هم هیولاهای دندان را از دهان بچهها بیرون کنند که حتی اجازه ندهند دیگر در آنجا مهمانی بگیرند.