دربارۀ کتاب چراغ جادو و اژدهای دندان داغ
این داستان در مورد زن و مرد تنبلی است که یک چراغ جادو دارند و هر آنچه را که میخواستند چراغ جادو برایشان تهیه میکرد. آنها آنقدر میخوردند و میخوابیدند که هر روز چاق و چاقتر میشدند. تا اینکه یک شب چراغ جادو خیلی غصه خورد و با خودش گفت: اگر اینها همین طور چاق بشوند؛ دیگر جایی برای من در کلبه نمیماند. آن شب چراغ با غصه خوابید؛ صبح که بیدار شد دید آتشش نیست. کلی غُر زد؛ چراکه او بیآتش نمیتوانست جادو کند. مرد هم گفت بدون آتشِ تو زندگی ما هم زندگی نمیشود؛ تا اینکه بالاخره با آن هیکل گندهاش با هزار زحمت رفت تا آتش را پیدا کند و... . این مجموعه در دو قالب، قابل استفاده است؛ اول اینکه، میتواند به عنوان یک کتاب داستان استفاده شود، چراکه دربردارنده یک افسانه جذاب و خواندنی است و در حالت دیگر، یک پازل است. به این صورت که نقاشیهای ارائهشده که براساس موضوع کشیده شدهاند و در صفحات زوج این کتاب دیده میشوند به صورت یک پازل، برشخورده و قابلیت جدا شدن را دارند. بدين ترتيب کودک میتواند حین خواندن داستان و یا گوش کردن به آن این پازل را کامل کند و لذت ببرد. درواقع این کتاب ۱۰ صفحهای دارای ۴ پازل است که برای گروه سنی «الف» مناسب میباشد.