دربارۀ کتاب زندگی حقیقی: فراخوانی برای فاسد کردن جوانان
کتاب «زندگی حقیقی» به سه بخش تقسیم شده است؛ «بدیو» (نويسنده) از ابتدا مسئولیت خود را اشتباه متوجه شده است، او بهجای تلاش برای توضیح این موضوع که چرا یک جوان باید به سخنانش گوش دهد، احساس میکند باید در این باره بیندیشد که چرا قصد پرداختن به جوانان را دارد. بدیو، مانند سقراط، قصد دارد جوانان را فاسد کند؛ نه از نظر جنسی، یا به خاطر پول و قدرت، بلکه به وسیله کاشتن سبک دیگری از زندگی در ذهنشان. جوانان -به خوبی- توسط جلوهای از «زندگی حقیقی»، یا حداقل پیگیری آن، فاسد شدهاند. اما بدیو ناخودآگاه نمیتواند لحن پرعتابش را به کار نگیرد و درباره جنبش اشغال، استدلالاتی مبهم و پرخاشگرانه نیاورد. خوانش او از موقعیت سیاسی اقتصادی، نسلی مخدوش است، او در جایی از کتاب، اشغال «اوکلند» را به عنوان یک استثنا، که نردبان طبقات اجتماعی را تا سطح اتحادیه «آی اِل دبلیو یو» پایین آورد، تحسین میکند؛ نویسنده با دوگانههای بزرگ و نزاعها، چه درست و چه غلط، بیشتر احساس راحتی میکند. بدیو (به پیروی از مارکس) مینویسد، کاپیتالیسم، روابط و شیوههای زیستِ سنتی را درهم شکسته است، درنتیجه با انتخابی مواجهید که تاکنون باید روشن شده باشد. بدیو گزینه اول را «میل به غرب» مینامد که آن را «دفاع بیپایان از کاپیتالیسم وآزادیهای توخالی آن» توصیف میکند. آزادیهایی «که بیطرفیِ بیحاصل بازار، به تنهایی، آن را تضعیف میکند».