«محمد» که دوستان و اطرافیان «مومو» صدایش میکنند با خانم «رزا» در طبقهی ششم ساختمانی در محلهی «بل ویل» زندگی میکنند. خانم رزا سالها قبل در «آشویتز» زندانی بوده و پس از آن نیز مدتی به عنوان فاحشه در پاریس زندگی میکرده است و حالا از فرزندان فاحشهها نگهداری میکند. مومو را هم مادرش در 3 سالگی رها کرده و به خانم رزا سپرده است. خانم رزا در یکی از انباریهای ساختمانی که در آن زندگی میکنند مخفیگاه کوچکی ساخته و آثار هنری را که میراث یهودیت است آنجا نگهداری میکند. او اکنون پیر و مریض شده و به سختی حرکت میکند. مومو، تلاش میکند از او محافظت کند و... .