دربارۀ کتاب دختر ربوده شده
کتاب حاضر، داستاني است که در آن زماني که سرانجام ديويد به نقطهي استقرار سگ رسيده، در کمال حيرت متوجه شد که آنچه اسباب توجه و تمرکز توتو را فراهم کرده است جسم بيجان دختري زيبا و چشمنواز است که موهاي بلوندش بهطور ناموزوني بريده شده و دليل شناسايي سريع جنسيت اين فرد اين بود که امواج قوي متوجه ساحل، بهتناوب با دامن لباس اين دختر جوان بيجان برخورد ميکرد. اگرچه ديويد با مشاهدهي اين صحنه بلادرنگ به اين نتيجه رسيد که قرباني جان به جانآفرين تسليم کرده است اما از آنجا که از بالا آمدن مد دريا ميترسيد و بالا آمدن آب ميتوانست اين جسم را از ساحل دور کرده و بدينوسيله مقامات مسئول را از دسترسي به اين جسم بيجان محروم کند بدين علت، ديويد بر آن شد که هرچه سريعتر اين دختر بيجان را از آب بيرون کشيده و او را به ساحل برساند لذا بدين منظور، بازوهايش را گرفته و درصدد بيرون کشيدن او از آب برآمد که در جريان اين کار، بهيکباره متوجه شد که نهتنها صداي خفيفي از دهان قرباني خارج ميشود، بلکه پلک چشمش نيز تکان ميخورد.