دربارۀ کتاب فرزندان اسکندریه
رمان حاضر، حاصل رقصي از قلم تخيل بر بستر وقايع رخداده در تاريخ است. نويسنده که دغدغه پرداختن به شخصيتهاي تاريخي بهعنوان انسان و نه قهرمان را دارد، با نزديک شدن به حريم خصوصي افرادي چون کلئوپاترا و مارک آنتوان، به کمک مکتوبات مورخان، واقعيت آسيبپذير چهرههايي را به تصوير ميکشد که چندان از انسان گمنام امروزي دور نيستند. بلکه صرفاً در موقعيت متفاوتي قرار گرفتهاند. ما همان ترسها، خرافات و حرصهاي گرهخورده به زندگي باستانيان در کنار هوشمنديها و آيندهنگريهايشان را در جامعه امروز هم بهروشني ميبينيم. همچنين ميبينيم که بياعتباري دنياي سياست چطور گريبان سياستمداران قدرتمند تاريخ را گرفته و چطور تاجها به روي زمين افتادهاند و در خون صاحبانشان غرق شدهاند. مهمترين جذابيت رمان دادن تصويري از وقايع از چشمان بيگناه دختربچه کلئوپاترا به مخاطب است که تنها بازمانده اين خانواده سلطنتي پس از سقوط اسکندريه است. اين کودک که از سه برادرش خوشاقبالتر است نهتنها زنده ميماند که بعدها ملکه نوميديا و مورتاني ميشود.