دربارۀ کتاب سارقی در باغ وحش
«درک»، نگهبان باغ وحش يک بچه ببر کوچولو را در قفس ميگذارد. يک خانواده ثروتمند چيني براي ديدن ببر به باغ وحش ملي ميآيند. آقاي «چو» يک چشم ببر در داخل يک صندوقچه دارد که در ديدار با رئيسجمهور ناپديد ميشود. رئيسجمهور از تمامي ميهمانهاي آنجا خواهش ميکند تا سالن را ترک نکنند تا چشم ببر پيدا شود؛ «مارشال» و «کي سي» دو نفر از کارکنان باغ وحش هستند که نسبت به برخي از اتفاقات رخداده در باغ وحش مشکوک هستند که بيان آنها ميتواند به پيدا شدن چشم ببر کمک کند و ... .