دربارۀ کتاب مدادرنگی
رمان «مدادرنگي» يک مادرانه بزرگ است. داستاني در وصف مادر بودن که در اقليمي خارج از تهران و ساختار شهرنشيني آن تعريف ميشود. داستان در ابتدا با شرحي از يک خانواده و ساختار آن شروع ميشود و بلافاصله با خروج پدر از داستان و رفتن او به سفر، سفر مخاطب رمان با مادر به درون دنياي ذهني او شروع ميشود و با خلق جملاتي که ناشي از حس او براي فاصله گرفتن فرزندانش و محبت کودکانه آنها به اوست به بازگشايي گرههاي فکري و ذهني او در ارتباط با خودش ميپردازد و ... .