دربارۀ کتاب پادشاه اهریمنی
«هان آليستر روزي مچ»، سه جادوگر جوان را هنگام آتش زدن کوهستان مقدس «هاناليا» دستگير ميکند. براي اينکه «مايکا بيار»، پسر جادوگر اعظم نتواند از طلسم عليه او استفاده کند، «هان» آن را از «مايکا» ميدزدد. طلسم، متعلق به پادشاه اهريمني است که ميتواند دنيا را نابود کند. هان با چنين مهره قدرتمندي ميداند که بيارها براي پس گرفتن طلسم هر کاري ميکنند. در اين شرايط «ريسا آنا ماريانا» شاهدخت وارث سرزمين سرحدّات «ماهور»، آرزو دارد ملکه افسانهايي مثل هاناليا شود؛ ولي مادرش نقشههاي ديگري براي او دارد و ... .