دربارۀ کتاب نخستین ماجراجویی های دراس اسطوره
«دراس» که خون قصابان سنگدل در رگهايش جريان دارد، عاشق «رووناي» زيبارويِ روشنبين شده است. روزي دراس به روستايش ميآيد و متوجه ميشود که همه اهالي به دست بردهداراني که زنان را به اسارت بردهاند به قتل رسيدهاند و روونا هم در بين گمشدگان است. دراس که فقط به تبر دو لبه قدرتمند «اسناگا» مسلح است به دنبال روونا ميگردد و در اين راه با هيولاهاي وحشتناک مبارزه ميکند و به سرزمينهاي اهريمنان وارد ميشود و ... .