دربارۀ کتاب لیبرا
اين رمان با خشونت آغاز ميشود. صحبت از زني ديوانه به نام «لورپاير» است که راوي ميخواهد نه تنها خودش بلکه همه مردم روستا را از دست او خلاصي دهد. اما با اين شرايط، مخاطب رمان بلافاصله در ورطهاي دشوار گرفتار ميشود؛ ورطه اتفاقات ريز روزمره و ابتذال قراردادهاي جامعه، قتلها، مرگها، تجاوزها، دروغها و شايعهها و از همه بدتر تکرار ابدي همه اين چيزهايي که در زندگي واقعي رخ ميدهد. بدبيني رايج در داستان باعث ميشود تصوير ساختگي و بيجاني که نويسنده ترسيم کرده در ذهن خواننده پس زده شود!