دربارۀ کتاب عشق پنهان
«عشق پنهان»، داستان زندگي پسري به نام «شايان» که وکيل است، ميباشد. شايان، دلباخته دختري به نام «باران» است؛ آنها که قرار است با هم ازدواج کنند پس از تصادف شايان و از دست دادن قدرت حرکتش، ازدواجشان از سوي باران منتفي ميشود. شايان که دچار افسردگي شده با همراهي دوستانش «شهروز»، «مسعود» و «آرش» تلاش ميکند تا به زندگي بازگردد. «ساناز»، دختردايي شايان که عاشق اوست به او پيشنهاد ازدواج ميدهد اما ... .