«پروفسور»، پدر «مکس» را که «کالیوم» داشت از شهر «آکورا» گروگان گرفته بود. براساس گفته «لیا»، دوست مرینی مکس، پروفسور، متخصصها را اسیر میکرد تا برایش اسلحه بسازند. او علاوه بر پدر مکس، جمجمه «تالوس» را نیز از شهر مرینی «سومارا» دزدیده بود. مردم مرین بدون جمجمه قدرتهای دریایی خود را از دست داده بودند، حال مکس باید با قویترین هیولای رباتی پروفسور، «کرایا» کوسه خونبار، مبارزه کند و ... .