کتاب دوشنبه هایی که تو را می دیدم اثری است از لئا ویازمسکی به ترجمۀ صدف محسنی و چاپ انتشارات کتاب پارسه. رمان جذاب و دوست داشتنی حاضر دربارۀ دوستی دختر جوانی به نام کلارا و پیرمردی هشتاد و پنج ساله است. کلارا که به عنوان پیشخدمت در رستوران کار می کند، شیفتۀ مشتری پیری می شود که روزهای دوشنبه برای صرف غذا به آنجا می آید! همان طور که دختر جوان در انتظار روزهای دوشنبه است، پیرمرد نیز برای دیدار او در این روز لحظه شماری می کند و این احساسات ناشی از دلبستگی عجیبی است که بین آن دو وجود دارد!
گزیده ای از کتاب
بیدار که شدم، احساس می کردم سبک شده ام. باور داشتم که دست آخر، امروز من و کلارا با هم آشنا خواهیم شد. دلهره داشتم؛ گویی برای قرار ملاقات عاشقانه ای آماده می شدم. از گوشۀ خیابان دسته ای گل بنفشه خریدم، اولین دسته گل پس از ماری…
ساعت دوازده و سی دقیقه در رستوران را هل دادم… دخترکم را دیدم که تنها پشت میزی نشسته، صورتش را میان دست هایش گرفته به نظر می رسید که از پا افتاده و در افکارش غرق شده است. نزدیک که شدم، سرش را بلند کرد. نمی دانم چطور تمام احساساتم در آن لحظه را توصیف کنم؟ به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و منقلب شده بودم. با لبخندی روشن و نگاهی مشتاق به یکدیگر چشم دوختیم. بی شک همین است، همان چیزی که عشق در یک نگاه نامیده می شود.