همان گونه که از عنوان کتاب برمی آید نویسنده به بررسی شکلهای مختلف خداناباوری و علل آن در دنیای غرب پرداخته است.
قسمتی از این کتاب :
من با زندگیای که دیگر تحت تاثیر یک آرمان به جنب و جوش در نمی آید، چه می توانستم بکنم . بارها از خود این پرسش را کردم که « به جای انکه زندگی بیمعنایی را به مدت نامحدودی ادامه دهم، آیا بهتر نیست به آن پایان دهم » . ولی احساس بیهودگی که در آن زمان به آن میاندیشیدم و به مرگ میانجامید، جاذبهای قوی برایم نداشت. مرگ برای آرمان – در سنگرها یا در برابر جوخهی اعدام – ارزشمند به نظر میرسید ، اما زندگی بدون هدف همچون مرگ بدون هدف بیمعنا بود.