رمان حاضر روایت مرد جوانی از اهالی افغانستان را تعریف میکند که پس از تسلط طالبان به کشور افغانستان، به همراه پدرش، به کشور آمریکا پناه میبرد. در این داستان، تفاوت بین مذهبهای مختلف اسلامی را تعریف میکند. راوی داستان، ضمن اشاره به علاقه خود به کشور ایران و مسلمانان شیعه، درباره تندرویهای تکفیریها، ظلمهایی که طالبان بر مردم تحمیل میکنند و حادثه مرموز و عجیب یازدهم سپتامبر و حمله به برجهای دوقلوی آمریکا تعریف میکند. او در پس مهاجرت به آمریکا با دختر هم وطن خود در اردوگاهی که ویژه افغانهاست ازدواج میکند. پس از آن برای نجات پسر دوست و همبازی دوران کودکی خود که طی حمله طالبان به شیعیان افغانستان کشته شده، به افغانستان برمیگردد و از نزدیک مجبور به مذاکره با یکی از سرکردگان طالبان میشود. پسرک را نجات داده و او را به فرزندی قبول میکند.