این کتاب روایتگر زندگی شخصیت هایی است که فراز و فرودها را پشت سر می گذارند و غم و شادی را تجربه می کنند.
نوا و الیاس دو شخصیت کلیدی رمان هستند. الیاس کسی است که در هیبت یک مامور حفاظت از محیط زیست فعالیت می کند و مرگ پدرش در همین راه او را آن چنان جدی و ساکت ساخته که هیچ کس جز یاور و آقای شمشکی که رئیس پاسگاه محیط زیست است جز چند کلمه ای آن هم به ضرورت از او نشنیده است.
نوا دختر جوانی است که در میانه ی بیست سالگی اش قرار دارد و زندگی اش از یک سال پیش که مادرش ندا را در یک تصادف از دست داده دچار تغییرات ناخوشایندی شده است؛ خواهر و برادر نوا پدرشان مهران را عامل اصلی این اتفاق می دانند و هردو در کمال بی منطقی و سرکشی بر زخم از دست دادن همسرش نمک می پاشند. پیمان هم که نامزد نوا است یک سال صبوری کرده و حالا منتظر است تا تکلیف زندگی اش یک سره شود و با خیال راحت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما اوضاع آن چنان نامطلوب است که این قضیه هربار به علتی به زمان دیگر موکول می شود.