دربارۀ کتاب وقتی نیچه گریست
داستان آمریکایی پیش رو که به زبان فارسی ترجمه شده است، با موضوع رواندرمانگر و بیمار مبتلا به افسردگی نوشته شده است. این رمان دیدار خیالی نیچه فیلسوف آلمانی و یوزف برویر پزشک وینی را روایت میکند. اتفاقات رمان در سال 1882 میلادی در وین اتریش رخ میدهد. داستان در واقع روایتی است از تاریخ برهمکنش فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهمترین چهره هادی دهه هادی پایانی قرن 19 میلادی همچون نیچه و یوزف برویر. رمان با یک نامه از طرف لوسالومه به یوزف برویر (پزشک برجسته اتریشی) شروع میشود. در قسمتی از این نامه نوشته شده که آینده فلسفه آلمان در خطر است. لوسالومه با ارسال این نامه و جلب توجه دکتر برویر با او دیدار میکند تا در مورد پرفسور نیچه و آینده فلسفه آلمان صحبت کند. لوسالومه که خود را به نوعی مسئول بیماری نیچه میداند از دکتر برویر میخواهد که درمان نیچه را قبول کند. جسم و ذهن نیچه بیمار است و لوسالومه عقیده دارد که نیچه بیش از هر چیزی به ناامیدی شدید دچار شده است و ممکن است در آینده نزدیک خودکشی کند. دکتر برویر که در زندگی خود چالش هادی مختلفی را داشته و دارد، برای جبران صدمهای که یک زن زیبا به زندگیاش وارد کرده به ونیز آمده است اما در ونیز هم دوباره گرفتار لوسالومه زیبا شده که از او درخواست کمک دارد. برویر میداند که درمان ناامیدی، از تخصص هادی او نیست و بعید به نظر میرسد که بتواند به نیچه کمکی بکند. تمام این کتاب را موضوع ناامیدی و درمان آن فراگرفته است.