دربارۀ کتاب نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب حاضر، داستاني است که توسط يک زن جوان که گويا «اوريانا فالاچي» (نويسنده) است، روايت ميشود. راوي داستان براي کودک خود که هنوز زاده نشده است از سختيها و ملامتهاي دنيا سخن ميگويد تا او را آگاه سازد، حس دوگانگي زاييدن و سقط کردن در يک زن تک سرپرست باعث ميشود تا مخاطب حس ناب و عميق مادر بودن را در اين داستان احساس نکند. فالاچي از حقوق بشر، حقوق زنان، آزادي، درآمد، اشتغال، برابري جنسي، پدران ناپيدا، عشقهاي يکساعته و... براي کودکش صحبت ميکند.