دولت و نیز مردان، بدن زنان را تصاحب کرده و آن را واداشتهاند همچون وسیلهای برای بازتولید و انباشت کار کارکرد داشته باشد. از اینرو، اهمیتی که بدن در تمامی سویههای خود (مادری، وضعحمل، امور جنسی) در نظریه فمینیستی و تاریخ زنان کسب کرده فراموش نشده است. کالیبان و ساحره این بینش فمینیستی را نیز تأیید میکند که بدن را با سپهر خصوصی یکی نمیداند و در این راستا، از «سیاست بدن» سخن میگوید. بهعلاوه، کتاب پیشِ رو شرح میدهد که چگونه بدن میتواند برای زنان سرچشمه هویت و همزمان زندان باشد، و چرا این امر به باور فمینیستها بسیار مهم، و همزمان ارزشگذاری آن بسیار مسئلهساز است. بنابراین عجیب نیست که خشونت و بردهسازی با ابعاد عظیم در دستور کار قرار دارد، همانطور که در دوران «گذار» قرار داشت، با این تفاوت که فاتحان امروز مأموران بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هستند، که همچنان درباره ارزش یک پنی پول برای همان مردمی موعظه میکنند که قدرتهای مسلط جهانی برای سدهها از آنان سرقت کردهاند و به بینوایی کشاندهاند. بار دیگر، بخش بزرگی از خشونتِ اعمالشده مستقیماً زنان را هدف میگیرد، چرا که در عصر کامپیوتر، فتح بدن زنانه هنوز پیششرط انباشت کار و ثروت است، همانطور که سرمایهگذاریهای رسمی در توسعه تکنولوژیهای تولیدمثلی نشان میدهد. تکنولوژیهایی که بیش از هر زمان دیگر زنان را به زهدان تقلیل میدهد. همچنین «زنانهسازی فقر» که با گسترش جهانیسازی همراه شده اهمیت تازهای مییابد، اگر به خاطر بیاوریم که این نخستین تأثیر رشد سرمایهداری بر زندگی زنان بود.