چهار نوجوان شانزده ساله، که پیمان دوستی ابدی با هم بستهاند، در دفتر خاطراتشان بیقراریها، خواستهها، دلدادگیها و رؤیاهایشان را مینویسند.
چطور میتوان از پیچیدگیهای عاطفیای که پدرومادرها، در زندگی زناشویی خود، با آن دستوپنجه نرم میکنند پرهیز کرد
دیروز دوباره این دخترکان در دام این هیجان پریشانکننده- عشق – افتادند و به این دنیای اسرارآمیز قدم نهادند، جنونی که شاید آنان را به زنانی سرگردان تبدیل کند.
درحالیکه شاگردان، در مدرسه، برای اجرای نمایش رومئو و ژولیت آماده میشوند، درامی پیشبینینشده و مرگبار در شرف وقوع است.
«اگر دیگر مرا دوست نداری، به این دلیل است که هرگز دوستم نداشتهای»