وقتی سپاه پارس به الموت، شهر شاهدخت تهمینه، حمله میکند و خنجر شگفتانگیز را به چنگ میآورد، تهمینه به ناچار همراه با شاهزاده دستان قدم در راهی میگذارد که او را تا وادی افسون شده با افعیهای مرگبار پیش میبرد.