دربارۀ کتاب ماندن در وضعیت آخر
در اين کتاب بيان ميشود که احساسات دردناک، عزتنفس را فرسوده ميکند. ممکن است ما با حس سرمستي و سرور از خواب بيدار شويم؛ اما تنها در عرض چند ثانيه با ديدن يک اخم يا با تجربه کردن يک ناکامي يا شکست جزئي، غمگين شويم و شايد هم اين غم تا پايان روز ادامه داشته باشد. ممکن است که ما مطالعات زيادي را در زمينههاي بهبود رفتار و انگيزه و افزايش روحيه انجام داده باشيم و در مورد اين مسائل بصيرت، اطلاعات، پيشبيني و بازنگريهايي هم داشته باشيم؛ ولي هنگاميکه شخصي ما را عصباني ميکند يا غمي بر ما فرود ميآيد، تمامي اين اطلاعات ظرف مدت چند ثانيه، محو و ناپديد ميشوند. در چنين مواقعي احساسات، تمامي وجود ما را دربر ميگيرد و باعث ميشود که نداي دروني عقل و منطق به ما نرسد؛ ندايي که ميتواند ما را اميدوار کند و به ما اطمينان ببخشد که زندگي مجدداً ميتواند خوب و مطلوب شود. اکثر ما با علائم اين وضعيت آشنا هستيم.