ای آب
که از گِردی لانههای مرغهای دریایی حذر کردهای
و از سنگریزههای مشبّکی که میانِ تورند
چکیدهای
تنورهکشان
انگار برقی که در پارچههای سبک پیچیده
یا تنی که تن به سنگ سوده و دویده
یا دامن بلند حریری با چینهای زیاد
معطّر و قشنگ
یا دستی که از میانِ تنور بیرون جهیده
تا پلکهای روی چشم را ببنداند
از کاکلهای زردِ پرندهها بگذر
و خود را میان ما انداز