این داستان درباره زندگی دختری به نام «لطیفه» است که در 16 سالگی به خاطر ارتباط نامشروعی که به خاطر دوست داشتن پسری به نام «امیر» از او سر زده، مجبور میشود پس از عقد برادرش «ساسان» با بهترین دوستش «پروانه» از خانه فرار کرده و شهرش اهواز را ترک کند. او در این ارتباط باردار شده و صاحب فرزندی به نام «امیرعلی» میشود. او جریان را در نامهای برای پروانه تعریف میکند. روزگار به سختی برای امیرعلی و لطیفه سپری میشود؛ تا اینکه... .