نویسنده در این داستان در ابتدا توضیحاتی را درباره افسانه اساطیری «آخرین اژدها» بیان میکند؛ زمانی که تنها فقط یک اژدهای مادر باقی مانده بود کمی قبل از آنکه جفتش به دست شکارچیان اژدها هلاک گردد از او بار برداشت و به تنهایی صاحب اولاد شد. نویسنده با الهام از این افسانه، داستان خود را با شخصیتی به نام «علی» آغاز میکند که در خانهای تنها و با پسری نوجوان به نام «غلام» زندگی میکند. غلام که قبلا بچه ی کار بوده ماجرای زندگیاش را برای علی تعریف میکند؛ از همان زمان که نوزاد بوده و با قرص خواب به خواب میرفته تا زنی که در ظاهر مادرش بوده، گدایی کند و... .