علم ارتباطات به عنوان یک حوزه نو و میانرشتهای با دیگر حوزههای علوم انسانی مانند فلسفه همپوشانیهایی دارد. هر شیوه ارتباطی برای خودش یک فلسفه دارد در حالی که یک شیوه ارتباط به خودی خود دارای یک نظریه ارتباطی نیست. همچنین با توجه به سرشت انتزاعی فلسفه، فلسفه ارتباطات هم هرگز یک هستنده منسجم نبوده است و نظریههای مختلفی که ریشه در جهاننگریها و پارادایمهای متفاوت دارند در این نبردگاه درگیر بودهاند. در این کتاب به شرح نظرگاههای چهرههای صاحبنام در عرصه فلسفه رسانه و ارتباطات مانند «زیباشناسی پل مساریس»، «علمشناختی جسی فاکس»، «ارتباطشناسی ریچارد لئو لنیگن»، «برساختگرایی توماس آر لینداف»، «نظریه انتقادی گراهام مرداک»، «نظریه کاشت مایکل مورگان»، «علم سایبرنتیک کلاوس کریپندورف» و... پرداخته میشود.